- گشاده دلی
- سعه صدر، بشاشت شادمانی، جوانمردی سخاوت
معنی گشاده دلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز بودن در خانه شخصی بروی مردم، آشکاری وضوح: مرا چه زهره و یارای این سخن باشد ک گزاف لافی گفتم بدین شاده دری. (سوزنی)
دارای سعه صدر، بشاش شادمان، جوانمرد سخی
گشاد زینه آنکه سلاح از تن بیرون کرده
روبازی بی حجابی
حالت و کیفیت گشاده زلف
آنکه موهای سرش گشاده بود و بافته نباشد
آنکه حجاب ندارد، بشاش، خندان
حالت و کیفیت گشاده رخ
جوانمردیسخاوت. یا با گشاده دستی. سخاوتمندانه: برای دلجویی بچه با گشاده دستی تمام و بدون چانه زدن از خرازی فروشی چند قلم اسباب بازی... خرید، تسلط نفوذ
جوانمرد سخی، مسلط نافذ امر مبسوط الید
جوانمردی، سخاوت
سخی، جوانمرد، مسلط
ساده دل بودن سلیم دلی صاف صادقی مقابل عیاری
ساده دل بودن، سادگی و صداقت، زودباوری
آنکه در خانه اش بروی مردم باز باشد